گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی

ای دور مانده از من ناچار و ناسزاوار
آنسوی پنج خندق – پشت چهار دیوار

ای قصه ی تو و من – چون قصه ی شب و روز
پیوسته در پی هم ، اما بدون دیدار

سنگی شده است و با من تندیسوار مانده است
آن روز آخرین وصل ،‌و آن وصل آخرین بار

بوسیدی و دوباره… بوسیدی و دوباره
سیری نمی پذیرفت از بوسه روحت انگار

با هر گلوله یک گل در جان من نشاندی
از بوسه تا که بستی چشم مرا ، به رگبار

آندم که بوسه دادی چشم مرا ، نگفتم
چشمم مبوس ای یار ، کاین دوری آورد بار ؟

دانسته بودی انگار ، کان روز و هر چه با اوست
از عمر ما ندارد ،‌دیگر نصیب تکرار

شاید دوست داشته باشید:  نمونه اشعار زیبا از فریدون مشیری

دیدگاهتان را بنویسید