نمونه اشعار محمد قهرمان
همچون ستاره شب چشم به راهم نشانده اند مانند شب به روز سیاهم نشانده اند گرد خبر نمی رسد از كاروان راز شد روزها كه بر سر راهم نشانده اند…
0 دیدگاه
فوریه 1, 2024
همچون ستاره شب چشم به راهم نشانده اند مانند شب به روز سیاهم نشانده اند گرد خبر نمی رسد از كاروان راز شد روزها كه بر سر راهم نشانده اند…
نشاط عید نخواهد برد برون ز خاطر ما غم را که زنده در دل ما دارند همیشه داغ محرم را غم و نشاط درین عالم به حکم عدل برابر بود…
ز شرم گرچه تهی ماند از تو آغوشمنمی شود شب دیدارمان فراموشم دلم که بود خروشان چو بحر شد خاموش چو موج گرم صدایت دوید در گوشم زدی به شانه ی من…
دردها درعشق کم کم عین درمان می شوندرنجها تسکین ده دل راحت جان می شوند می کنی عادت به سختی با گذشت روزگارچون به مشکل ها گرفتی خوی آسان می…
تا شد وبال گردن دسته ی شکسته ی ما افزود عقده ای چند بر کار بسته ی ما از پا فتاده ی عشق رنج سفر نبیند در منزل است دایم…