نمونه اشعار محمد قهرمان

به دل جمع درین دایره گامی نزدم

گرچه پرگار شدم دور تمامی نزدم

آهی از دل ندواندم به سر راه سحر

گلی از ناله ی خود بر سر شامی نزدم

ضعف تن سایه صفت داشت زمین گیر مرا

بوسه چون پرتو مه بر لب بامی نزدم

ساز افتاده ز کوکم خجلم ای مطرب

که به دلخواه تو یک بار مقامی نزدم

خصلت من چو دگرگونه شد از گشت زمان

طعنه از پختگی خویش به خامی نزدم

تشنه ی شهرت بیهوده نبودم چو عقیق

زخم بر دل به طلبکاری نامی نزدم

راه بردم ز قناعت چو به چشم و دل سیر

بر سر خوان فلک لب به طعامی نزدم

من که با شور سخن شعله دماندم از سنگ

در دلت آتشی از سوز کلامی نزدم

گرچه ای غنچه دهن تشنه ی بوسی بودم

لب خواهش نگشودم در کامی نزدم

سرگران از من مخمور گذر کردی دوش

رفتی و از می دیدار تو جامی نزدم

شاید دوست داشته باشید:  نمونه اشعار زیبا و جذاب از شاعر ایرانی هلالی جغتایی

دیدگاهتان را بنویسید