ما گنهكاريم، آري، جُرم ما هم عاشقي است
آري اما آنكه آدم هست و عاشق نيست، كيست؟
زندگي بي عشق، اگر باشد، همان جان كندن است
دم به دم جان كندن اي دل كار دشواري است، نيست؟
زندگي بي عشق، اگر باشد، لبي بي خنده است
بر لب بي خنده بايد جاي خنديدن گريست
زندگي بي عشق اگر باشد، هبوطي دائم است
آنكه عاشق نيست، هم اينجا هم آنجا دوزخي است
عشق عينِ آبِ ماهي يا هواي آدم است
مي توان اي دوست بي آب و هوا يك عمر زيست؟
تا ابد در پاسخ اين چيستان بي جواب
بر در و ديوار مي پيچد طنينِ چيست؟ چيست؟…