گردآوری:نمونه اشعار قیصر امین پور

دفتر خاطرات آينده من كجاست ؟ خسته شدم از بس دفتر خاطرات گذشته را ورق زدم. من چه زود پير شده ام.كاري كه عادت پيران است. خاطرات گذشته را همه ديده اند و نوشتن آنها كاري ندارد. اگر من ننويسم، ديگري مي نويسد.

هر كس مداد داشته باشد مي تواند بنويسد. اما مي ترسم فردا نباشم تا خاطرات خود را بنويسم، تازه خاطرات گذشته همه تكراري است. امروز، سه شنبه، از سر كار برگشتم، بي حوصله بودم، روزنامه ها را ورق زدم، خوابيدم، بيدار شدم … اما خاطرات فردا حتماً تكراري نيست. اگر باشم كه آنها را خواهم ديد، ديگر لازم نيست بنويسم، اما اگر نباشم و آنها را نبينم، حسرت آور است؛ و يا كسي نباشد كه آنها را بنويسد. خاطرات ناراحت مي شوند از اينكه كسي آنها را به رسميت نمي شناسد و ثبت نمي كند و آنها را جدي نمي گيرد. اگر بگويند خاطرات آينده كه نيستند، هنوز وجود ندارند، چگونه آنها را بنوسيم، مي گويم از اين نظر خاطرات گذشته هم ديگر نيستند. اگر وجود خارجي ندارند و فقط در ذهن ما هستند ، خوب خاطرات آينده نيز چنينند، نيستند، وجود خارجي ندارند، تنها مي توانند در ذهن ما باشند. همان طور كه براي يادآوري خاطرات گذشته بايد به ذهن فشار آورد، براي ياد آوري خاطرات آينده نيز مي توان اندكي به ذهن فشار آورد. تازه خاطرات گذشته را نوشتن هنر نيست، هر كسي كمي حافظه داشته باشد، مي تواند تقلب كند و از روي آنها رونويسي كند. هر شاگرد تنبلي مي تواند از روي كتابي كه مي بيند بنويسد، مشق بنويسد و نوشتن خاطرات گذشته خيلي رنج آور است، تكراري است، يكبار آدم آنها را ديده است، تجربه كرده است، انجام داده است، شنيده است و نوشتن آنها به نظر خسته كننده و بيهوده مي آيد و خيلي هم بي رحمانه، زيرا يك « واو» را هم نمي شود جابجا كرد، چون اول خود آدم مي فهمد كه دروغ گقته است، بعد هم ديگران ممكن است بفهمند و ممكن است خيلي هم جالب نباشد، هنر هم نيست. هنر يعني دخل و تصرف در واقعيت. ولي در واقعيتي كه اتفاق افتاده به سختي مي توان تغيير داد زيرا ديگر شكل گرفته اند و سخت و سفت شده اند و قالبي! و ضمناً همه هم نظير آنها را ديده اند و هيچ تازگي ندارد، تكرار مكررات است. اما چه زيباست خاطرات آينده را نوشتن … زيرا فقط خود آدم از آنها خبر دارد، و هنوز هيچ كس نمي تواند دست آدم را رو كند. هيچ كس نمي تواند بقيه اش را حدس بزند، هيچ كس نمي تواند بگويد راست مي گويي من هم آن روز آنجا بودم …

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها