من از اسبها روسری نمیبندند
خوشم میآید
از صفورا موهای تا کمرش را
رقص میکند
از خانه میچرخد من رقص میکنم
مریم بانو قبرستان را در آغوش
گرفته
آفتاب روی برفهای دور
سرما خورده
پرتقال را به یاد من میآورد
خوشم میآید.
از علی نجفی