شعر

من از اسب‌ها روسری نمی‌بندند

‏      خوشم می‌آید

‏      از صفورا موهای تا کمرش را

‏      رقص می‌کند

‏      از خانه می‌چرخد من رقص می‌کنم

‏      مریم بانو قبرستان را در آغوش

‏      گرفته

‏      آفتاب روی برف‌های دور

‏      سرما خورده

‏      پرتقال را به یاد من می‌آورد

‏      خوشم می‌آید.

از علی نجفی

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
پیمایش به بالا