نمونه اشعار:حسین منزوی

شعرگان وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی
شعرگان : وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی _ اینجا جایی برای ذخیره سازی ، گردآوری و انتشار ، آثار ، اشعار ، نوشته ها و علاقه مندی های من است _ امیدوارم از مطالعه مطالب وبسایت لذت ببرید _ کپی تنها با ذکر منبع مجاز است

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

ای رهگذر ، درنگ که چون مار تشنه کامخوابیده ام کنار گون های نیمه راهزنجیر تن به زهر هوس آب داده امتا پیچمت به پای در این دوزخ سیاهابلیسم ای رهگذر ابلیس زندگیمردم فریب و رهزن و خودخواه و خون پرستخورشید من سیاهی و فریاد من سکوتهستی من تباهی و پیروزی ام شکستبر سینه ام […]

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی بیشتر بخوانید »

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

می بافت دست سنگگیسوی رود رامی ریخت آفتابپولک بروی دامن چین دار آب مستیک تکه ابر خرداز ابرهای تیره جدایی گرفت و رفتمی بافت دست سنگگیسوی رود رامی ریخت آفتابپولک بر روی دامن چین دار آب مستیک تکه ابر خرداز ابرهای تیره جدایی گرفت ، و رفتتنها نهاد سایه ابر کبود راکوتاه کرد قصه گفت

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی بیشتر بخوانید »

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

بوی شن سوخته می آمداز تن جاده ی گورستانطشت خورشید پر از خون بودخون قی کرده ی تابستانجوی دم کرده تهی از آبطاول قارچ به لب بستهشاخه ها سوخته و بی برگآسمان خسته ، زمین خستهبرکه ای خشک و ترک خوردهگربه ای مرده و وز کردهدر برسایه یک تابوتعابری تشنه و کز کردهگورها گرسنه و

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی بیشتر بخوانید »

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

جای هر بوسه شده زخمیگونی رسته به هر راهینه سرشکی ز دل ابرینه صدای ز ته چاهیچه شد آن جام که هر شام به گردش بودچه شد آن نغمه که آن مست در این کو خواندچه شد آن سایه که رقصید براین دیوارچه شد آن پای که جایش دم درگه ماندمرد نی زن به کجا

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی بیشتر بخوانید »

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

مادر منشین چشم به ره برگذر امشببر خانه پر مهر تو زین بعد نیایمآسوده بیاران و مکن فکر پسر رابر حلقه این خانه دگر پنجه نسایمبا خواهر من نیز مگو : او به کجا رفتچون تازه جوان است و تحمل نتواندبا دایه بگو : نصرت ، مهمان رفیقیستتا بستر من را سر ایوان نکشاندفانوس به

گردآوری:نمونه اشعار زیبا از حسین منزوی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا