یاداشت کوتاه_محیط زیست_489
وقتی ده ساله بودم، در یک عصر تابستانی، سوار بر وانت آبی پدرم به سمت مزرعه در حال حرکت بودیم. ناگهان پدرم بدون هیچ مقدمهای به من گفت: “هر وقت داشتیم زمین رو آبیاری میکردیم، اگر متوجه شدی ، آب به سرعت داره داخل زمین فرو میره ، سریع از اونجا فاصله بگیر. چون ممکنه […]
یاداشت کوتاه_محیط زیست_489 بیشتر بخوانید »