گردآوری:حکایت های زیبا_گلستان سعدی

چو بینی که در سپاه دشمن تفرقه افتاده است تو جمع باش و گر جمع شوند از پریشانی اندیشه کن

وگر بینی که با هم یک زبان اند
کمان را زه کن و بر باره بر سنگ

شاید دوست داشته باشید:  اشعار ابوالقاسم کریمی/10

دیدگاهتان را بنویسید