مناجات با خدا…

ای پروردگار من ای آفریدگار من ، چرا؟

چرا زمین اینقدر پر از جنگ و خون ریزی است؟

چرا انسان ها به آسانی به حیات زمین به حیات یکدیگر آسیب می زنند؟

چرا کودکان بی گناه کشته می شوند؟

چرا فقر،گرسنگی،آوارگی،درماندگی و بیماری های لاعلاج وجود دارد؟

چرا بی عدالتی،دروغ،کینه،دشمنی،خشونت به راحتی تکثیر می شوند؟

چرا بی رحمی در بین ما رواج دارد؟

چرا به نام تو ، به خاطر رضایت تو، وَ برای خشنودی تو ، کشورها ویران، شهرها با خاک یکسان و انسان ها از کودک و پیر و جوان سلاخی می شوند؟

من نمی فهمم من درک نمیکنم چگونه می توانی این همه رنج را ببینی و هیچ کاری انجام ندهی…

خدایا ، خداوندا آیا واقعا تو وجود داری؟ و اگر وجود داری آیا واقعا مهربان هستی؟

خدایا من در این تیرگی ها راه خودم را گم کرده ام و نیازمند امید نیازمند محبت نیازمند عشق تو هستم

کمک کن تا راه خانه را پیدا کنم همانجا که میتوان تو را در آغوش کشید همانجا که می توان با تو صحبت کرد همانجا که میتوان در سایه لبخند تو آسوده بود

خدایا به من وجودت را حضورت را نورت را وَ دوست داشتنت را نشان بده

خدایا به تو با تمام وجودم ایمان دارم اما سخت ، محتاج یاری تو هستم

خدایا نیازمندم که تو را بشنوم ، احساس کنم ، درک کنم ، بفهمم

خدایا من نیاز دارم که عشق تو را ببینم

خدایا، لطفاً به من کمک کن

آمین

_

ابوالقاسم کریمی

ورامین

۲۵ مهر ۱۴۰۲

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها