دلنوشته

من عاشق طبیعت هستم. عاشق سر سبزی درختان، عاشق آبشارهای خروشان، عاشق پرندگان آوازخوان، عاشق تماشای رنگین کمان، عاشق طراوت باران عاشق پاییز برگ ریزان.

 من می‌خواهم این زیبایی‌ها را همیشه ببینم و لذت ببرم.

 ولی متاسفانه محیط زیست ما در خطر است.

 آلودگی هوا، آب ، خاک، قطع درختان، کمبود منابع طبیعی، انقراض گونه‌های زنده، تغییرات اقلیمی و … همه این‌ها باعث شده‌اند که طبیعت ما رنج ببرد و زندگی تهدید شود.

 من نمی‌خواهم این اتفاق ها بیفتد.نمیخواهم شاهد پایان جنگل باشم نمیخواهم مرگ دریاچه را ببینم نمیخواهم جان دادن ماهی ها را نگاه کنم نمیخواهم بیابان را نفس بکشم نمیخواهم ساحل را انباشه از زباله نظاره کنم نمیخواهم به چهره زشت مرگ نظر کنم.

 ای انسانها ،طبیعت امید ماست ، آزادگی ماست ، آزروی ماست،طبیعت حیات ماست  وَ ما باید با هم ، برای نجات محیط زیست تلاش کنیم و به دنبال راه‌حل‌های پایدار باشیم.

 باید با هم آگاه شویم و آگاه سازی کنیم. باید با هم عادت‌های خود را تغییر دهیم و به صرفه جویی در منابع پردازیم. باید با هم عشق به طبیعت را در خود و دیگران تقویت کنیم و به حفظ زیبایی‌های آن بپردازیم.

 من از شما می‌خواهم که  همراه شوید و دست به دست هم دهید. برای خود، برای دوران حال، برای دوران آینده، برای فرزندان خود، برای فرزندان فرزندان خود، برای تمام موجودات زنده، برای تمام جانداران، برای تمام جهان.

_

ابوالقاسم کریمی(فرزند زمین)

ورامین

جمعه – ۲۱ مهر ۱۴۰۲

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها