داستان آموزنده جذاب

وبسایت شخصی ابوالقاسم کریمی
وبسایت شخصی ابوالقاسم کریمی

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

شب کریسمس بود و هوا، سرد و برفی. پسرک، در حالی‌که پاهای برهنه‌اش را روی برف جابه‌جا می‌کرد تا شاید سرمای برف‌های کف پیاده‌رو کم‌تر آزارش بدهد، صورتش را چسبانده بود به شیشه سرد فروشگاه و به داخل نگاه می‌کرد. در نگاهش چیزی موج می‌زد، انگاری که با نگاهش، نداشته‌هاش رو از خدا طلب می‌کرد، […]

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده بیشتر بخوانید »

مطالب وبسایت, وبلاگ داستان کوتاه آموزنده_3

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

کشیش سوار هواپیما شد. کنفرانسی تازه به پایان رسیده بود و او می‎رفت تا در کنفرانس دیگری شرکت کند. می‎رفت تا خلق خدا را هدایت کند و به سوی خدا بخواند و به رحمت الهی امیدوار سازد. در جای خویش قرار گرفت. اندکی گذشت، ابری آسمان را پوشانده بود، امّا زیاد جدّی به نظر نمی‎رسید.

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده بیشتر بخوانید »

مطالب وبسایت, وبلاگ داستان کوتاه آموزنده_3

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

بودا به دهی سفر كرد. زنی كه مجذوب سخنان او شده بود از بودا خواست تا مهمان وی باشد. بودا پذیرفت و مهیای رفتن به خانه زن شد. كدخدای دهكده هراسان خود را به بودا رسانید و گفت: «این زن، هرزه است به خانه او نروید.»بودا به كدخدا گفت: «یكی از دستانت را به من

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده بیشتر بخوانید »

مطالب وبسایت, وبلاگ داستان کوتاه آموزنده_3

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

در میان بنی اسرائیل عابدی بود. وی را گفتند:«فلان جا درختی است و قومی آن را می پرستند.»عابد خشمگین شد، برخاست و تبر بر دوش نهاد تا آن درخت را بر کند. ابلیس به صورت پیری ظاهرالصلاح، بر مسیر او مجسم شد و گفت: «ای عابد، برگرد و به عبادت خود مشغول باش!»عابد گفت: «

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده بیشتر بخوانید »

مطالب وبسایت, وبلاگ داستان کوتاه آموزنده_3

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده

آورده اند که روزى یکى از بزرگان عرب به سفر حج مى رفت. نامش عبد الجبار بود و هزار دینار طلا در کمر داشت. چون به کوفه رسید، قافله دو سه روزى از حرکت باز ایستاد. عبد الجبار براى تفرج و سیاحت، گرد محله هاى کوفه بر آمد. از قضا به خرابه اى رسید. زنى

گردآوری داستان های کوتاه اموزنده بیشتر بخوانید »

مطالب وبسایت, وبلاگ داستان کوتاه آموزنده_3
پیمایش به بالا