آمانج مندُمی اینستاگرام

ریشه های دوستی را ناگهانی باد برد-آمانج مندمی

ریشه های دوستی را ناگهانی باد برد-آمانج مندمی

ریشه های دوستی را ناگهانی باد بردمنفعت آمد مرام دوستی از یاد برد کیفر پیوستن من با کسان، شد یک عذاباین سر پر شور من را خنجر جلاد برد عاقبت در یک نتیجه رازِ یاران فاش شدهر که در این بازیِ ننگین به خاک افتاد، بُرد در رفاقت مهر و بی مهری به هم آمیخته […]

ریشه های دوستی را ناگهانی باد برد-آمانج مندمی بیشتر بخوانید »

*مطالب ارسالی دوستان, آثار آمانج مندُمی, شعرگان_مطالب وبسایت

گُل خوش بوی من ای یار سرافراز بیا-آمانج مندمی

گُل خوش بوی من ای یار سرافراز بیا-آمانج مندمی

گُل خوش بوی من ای یار سرافراز بیاشده از هجر تو دل، قافیه پرداز بیا تو غزالی که قدم بر دل من بنهادیناز کن، رخ بنما، دلبر طنّاز بیا من ندارم گله از تو به کجا تند روی؟نزد من آمدی ای آهوی من، ناز بیا روح بی بال من از هجر تو شد پژمردهبه روان

گُل خوش بوی من ای یار سرافراز بیا-آمانج مندمی بیشتر بخوانید »

*مطالب ارسالی دوستان, آثار آمانج مندُمی, شعرگان_مطالب وبسایت

قطار عالمی و خواهم از دیار شما-آمانج مندمی

قطار عالمی و خواهم از دیار شما-آمانج مندمی

قطار عالمی و خواهم از دیار شمامسافری شوم و مرده در قطار شماز موج آرزوی دل، زبان تمنّا کردبرنده ای شوم از محفل قمار شمابه دام تیر نگاهت، نشد غریق به خوندلِ فسرده و شیدایم از شکار شمافغان کنم که نفس از شمار می افتدچو بیند آن صُوَرِ زاری و نزار شماستاره در شب من

قطار عالمی و خواهم از دیار شما-آمانج مندمی بیشتر بخوانید »

*مطالب ارسالی دوستان, آثار آمانج مندُمی, شعرگان_مطالب وبسایت

آه ای روشنی دل، رخ خود تار مکن-آمانج مندمی

آه ای روشنی دل، رخ خود تار مکن-آمانج مندمی

آه ای روشنی دل، رخ خود تار مکنتیر ظلمت به سوی این دل بیمار مکن بار سنگین نگاهت به ره عقلم خورداین همه بار گران بر دلم آوار مکن من از آن لحظه که دیدم لب خندان تو راریش شد دل، به جفای دگر  اصرار مکن پس از این واقعهٔ تلخ تو دورم کردیبعد از

آه ای روشنی دل، رخ خود تار مکن-آمانج مندمی بیشتر بخوانید »

*مطالب ارسالی دوستان, آثار آمانج مندُمی, شعرگان_مطالب وبسایت

من از مسیر خَراباتِ بی نقاب رسیدم-آمانج مندمی

من از مسیر خَراباتِ بی نقاب رسیدم-آمانج مندمی

من از مسیر خَراباتِ بی نقاب رسیدمز کُندی نفس خود به این شتاب رسیدم کتاب عالم بی مِهر هم رسیده به پایانبه خوش ترین لحظاتم از این کتاب رسیدم در این سنین جوانی گذر ز قافله کردمبه مسئله ای از اجبارِ انتخاب رسیدم که برگزینمش این راه نامشخصِ روشندر این تحیُّر معنا، به پیچ و

من از مسیر خَراباتِ بی نقاب رسیدم-آمانج مندمی بیشتر بخوانید »

*مطالب ارسالی دوستان, آثار آمانج مندُمی, شعرگان_مطالب وبسایت
پیمایش به بالا