نمونه اشعار:مهدی سهیلی

شعرگان وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی
شعرگان وبسایت رسمی ابوالقاسم کریمی

دردمندان را دوايي نيست در ميخانه ها

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

به نامردمان مهر كردم بسي نچيدم گل مردمي از كسي بسا كس كه از پا در افتاده بود سراسر توان را زكف داده بود نه نيروش در تن، نه در مغز، راي دو دستش گرفتم كه خيزد بپاي چو كم كم به نيروي من پا گرفت مرا در گذرگاه، تنها گرفت ـ بحيلت گري خنجري […]

دردمندان را دوايي نيست در ميخانه ها بیشتر بخوانید »

واي … صد واي … اختر بختم

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

واي … صد واي … اختر بختم پدرم، آن صفاي جانم مرد مرگ آن مرد، ناتوانم كرد چكنم؟ بعد از او توانم مرد هر پدر، تكيه گاه فرزندست *** ناله، بي او چگونه سر نكنم؟ او بمن شوق زندگاني داد نيست شد تا مرا توان بخشيد پير شد، تا بمن جواني داد او خداوند ديگر

واي … صد واي … اختر بختم بیشتر بخوانید »

بچه ها! آرام

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

بچه ها! آرام بابا حرف دارد با شما بي صدا باشيد اي دلبند فرزندان من! باش ما دارم سخن، اي همسفرهاي پدر! اي « سهيلم » ـــ اي « سهيلا » ـــ اي « سها » ـــ « سامان » من ! *** من ميان خنده هاتان زندگي را يافتم كيمياي زندگي در نور لبخند

بچه ها! آرام بیشتر بخوانید »

در آن ايام، خاك فتنه خيز مكه، يعني مهد بدكاران

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

در آن ايام، خاك فتنه خيز مكه، يعني مهد بدكاران درون ظلمت جهل و تباهي دست و پا ميزد توانگر، آتش حسرت بجان بينوا ميزد ستمكش، بر در هر خانه دست التجا ميزد شبانگاهان ـ نوائي غم فزا در ناي مرغ شب گره ميخورد سحرگاهان خروس صبح اگر ميخواند ـ گروهي تيره جان بي سعادت

در آن ايام، خاك فتنه خيز مكه، يعني مهد بدكاران بیشتر بخوانید »

من درختي بودم

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

من درختي بودم پاي تا سر همه سبز همه سر سبز اميد همه سرمست بهار كه به9 هر شاخه ي من نغمه ي فروردين بود و به امداد سبكپويه نسيمي ناگاه ـــ برگ برگم همه را مشگر صحرا بودند بزم ما رنگين بود *** در شبان مهتاب در دل حجله ي دشت ـــ بوسه ميزد

من درختي بودم بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا