پشت خرمن های گندم لای بازوهای بید
پشت خرمن های گندم لای بازوهای بیدآفتاب زرد کم کم نهفتبر سر گیسوی گندم زارهابوسه بدرود تابستان شکفتاز تو بود ای چشمه جوشان تابستانگرمگر به هر سو خوشه ها جوشید و خرمن ها رسیداز تو بود از گرمی آغوش توهر گلی خندید و هر برگی دمیداین همه شهد و شکر از سینه پر شور تستدر […]
پشت خرمن های گندم لای بازوهای بید بیشتر بخوانید »
شعرگان_مطالب وبسایت, نمونه اشعار:فریدون مشیری

