نمونه اشعار:سعدی_بوستان

شعرگان : وبسایت شخصی ابوالقاسم کریمی
شعرگان : وبسایت شخصی ابوالقاسم کریمی

یکی کرد بر پارسایی گذر

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

یکی کرد بر پارسایی گذربه صورت جهود آمدش در نظرقفایی فرو کوفت بر گردنشببخشید درویش پیراهنشخجل گفت کانچ از من آمد خطاستببخشای بر من، چه جای عطاست؟به شکرانه گفتا به سر بیستمکه آنم که پنداشتی نیستم

یکی کرد بر پارسایی گذر بیشتر بخوانید »

برهنه تنی یک درم وام کرد

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

برهنه تنی یک درم وام کردتن خویش را کسوتی خام کردبنالید کای طالع بدلگامبه گرما بپختم در این زیر خامچو ناپخته آمد ز سختی به جوشیکی گفتش از چاه زندان، خموشبجای آور، ای خام، شکر خدایکه چون ما نه‌ای خام بر دست و پای

برهنه تنی یک درم وام کرد بیشتر بخوانید »

یکی را عسس دست بر بسته بود

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

یکی را عسس دست بر بسته بودهمه شب پریشان و دلخسته بودبه گوش آمدش در شب تیره رنگکه شخصی همی نالد از دست تنگشنید این سخن دزد مغلول و گفتز بیچارگی چند نالی؟ بخفتبرو شکر یزدان کن ای تنگدستکه دستت عسس تنگ بر هم نبستمکن ناله از بینوایی بسیچو بینی ز خود بینواتر کسی

یکی را عسس دست بر بسته بود بیشتر بخوانید »

شنیدم که طغرل شبی در خزان

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

شنیدم که طغرل شبی در خزانگذر کرد بر هندوی پاسبانز باریدن برف و باران و سیلبه لرزش در افتاده همچون سهیلدلش بر وی از رحمت آورد جوشکه اینک قبا پوستینم بپوشدمی منتظر باش بر طرف بامکه بیرون فرستم به دست غلامدر این بود و باد صبا بروزیدشهنشه در ایوان شاهی خزیدوشاقی پری چهره در خیل

شنیدم که طغرل شبی در خزان بیشتر بخوانید »

نداند کسی قدر روز خوشی

شعرگان:وبسایت ابوالقاسم کریمی

نداند کسی قدر روز خوشیمگر روزی افتد به سختی کشیزمستان درویش در تنگ سالچه سهل است پیش خداوند مالسلیمی که یک چند نالان نخفتخداوند را شکر صحت نگفتچو مردانه‌رو باشی و تیز پایبه شکرانه باکند پایان بپایبه پیر کهن بر ببخشد جوانتوانا کند رحم بر ناتوانچه دانند جیحونیان قدر آبز واماندگان پرس در آفتابعرب را

نداند کسی قدر روز خوشی بیشتر بخوانید »

پیمایش به بالا