انشاء شماره 3
پدر من کشاورز است.او همه روزه به زمین کشاورزی می رود و کار می کند.من و برادرم هم معمولاً روزهای تعطیل به همراه پدرمان به زمین کشاورزی می رویم و بازی می کنیم.زمین کشاورزی ما بزرگ است.گنجشک ها و کبوتر ها هم به زمین ما می آیند.من و برادرم آن ها را تعقیب می کنیم.گنجشک […]