یه خانوم یه گربه یی داشت که شده بود هووی شوهرش
آقاهه برای اینکه از شر گربه راحت بشه،
یه روز گربه رو میزنه زیر بغلش و 4 تا خیابون اونطرف تر ولش می کنه.
اشتراک در
وارد شدن
0 نظرات
قدیمیترین