بهترین داستان های کوتاه آموزنده را اینجا بخوانید

دانشجويی پس از آنكه در درس منطق نمره نياورد، به استادش پیغام زد که: “‌استاد، شما واقعن چيزی در مورد موضوع اين درس می دانيد؟”
استاد در جواب گفت: “بله حتمن، در غير اينصورت نمی توانستم يك استاد باشم.”
دانشجو در ادامه نوشت: “‌بسيار خوب، من مايلم از شما يك سوال بپرسم. اگر جواب صحيح داديد، من نمره ام را قبول می كنم. در غير اينصورت، از شما می خواهم به من نمره ی قبولی بدهيد.”
استاد قبول كرد و دانشجو پرسيد: “آن چيست كه قانونی است ولی منطقی نيست، منطقی است ولی قانونی نيست، و نه قانونی است و نه منطقی؟”

استاد پس از تامل طولانی نتوانست جواب بدهد و مجبور شد نمره ی قبولی درس را به دانشجو بدهد.
بعد از مدتی، استاد با شاگردش تلفنی تماس گرفت و جواب سوال را پرسيد و شاگرد بلافاصله جواب داد: “استاد شما 63 سال داريد و با يك خانم 30 ساله ازدواج كرده ايد كه البته قانونی است ولی منطقی نيست. همسر شما يك معشوقه ی 25 ساله دارد كه منطقی است ولی قانونی نيست؛ و اين حقيقت كه شما به معشوقه ی همسرتان نمره ی قبولی داديد در صورتی كه بايد آن درس را رد می شد نه قانونی است و نه منطقی.”

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
پیمایش به بالا