روزی جوونی می میره و می برنش تو بهشت
از فرشته ها حال پدرش رو می پرسه
فرشته ها هم در جواب میگن پدرش در جهنمه
جوون گریه و زاری میکنه که منم میخوام برم جهنم
میگن اینطوری نمیشه تو اول باید برگردی به آن دنیا و گناه کنی تا ببریمت جهنم
جوونه می ره اون دنیا و به یه پیرزن تجاوز میکنه و میمیره میبرنش جهنم. میبینه باباش نیست. میگه بابام کو؟
میگن آنقدر اون پیرزن گفت خدا پدر این جوونو بیامرزه
که بابات آمرزیده شد و رفت تو بهشت
اشتراک در
وارد شدن
0 نظرات
قدیمیترین