یادمه یه روز معلم کلاس دوم راهنمائیمون اومد سر کلاس و همینکه روی صندلیش نشست اخمهاش رو کرد توی هم و گفت : کی امروز به خودش ویکس مالیده ؟
یکی از بچه های ننه مرده کلاس دستش رو کرد بالا و گفت : ما آقا..
معلم هم بدون لحظه ای درنگ گفت بدو گمشو از کلاس برو بیرون
فردای اون روز روی تمام صندلیها و نیمکتهای کلاس ویکس مالیدیم و وقتی معلم وارد کلاس شد متوجه شد که نبایست هیچ وقت نقطه ضعفش رو به دشمن نشون میداد !!
و خوب البته اتفاق خاصی نیفتاد و فقط تا چند روز توی راهرو می ایستاد و از دم در کلاس درس میداد !!
اشتراک در
وارد شدن
0 نظرات
قدیمیترین