بهترین داستان های کوتاه آموزنده را اینجا بخوانید

پدربزرگ و مادر بزرگ رفته بودن خونه نوه شون شب بمونن. که یهو چشم پدر بزرگ میفته به قوطی ” ویاگرا” از نوه ش میپرسه : من میتونم یکی از اینارو استفاده کنم؟
نوه میگه: پدربزرگ فکر نکنم . اینا هم خیلی قویه برا شما هم خیلی گرونه
پدربزگ: چنده قیمتش؟
نوه: هر یه قرص 10دلار
پدربزرگ: پولش مهم نیست. من میخوام امتحان کنم و قبل از رفتن صبح پولشو بهت میدم
صبح روز بعد پسر میبینه پدربزرگش110 دلار گذاشته روی میز
میگه پدر بزرگ من که گفتم این فقط 10 دلار قیمتش
پدربزرگ میگه: اون 100دلاری از طرف مادر بزرگه

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
پیمایش به بالا