گردآوری بهترین داستان های کوتاه آموزنده

در احوالات کاسپارف استاد بزرگ شطرنج آمده: که در بازی شطرنج به یک آماتور باخت ، همه تعجب کردند و علت باخت را جویا شدند.

او اینگونه عنوان کرد : در بازی با او نمی دانستم که او یک آماتور است ، برای این، با هر حرکت او دنبال نقشه ای که در سر داشت می گشتم، گاهی به خیال خود نقشه اش را خوانده و حرکت بعدی را پیش بینی می کردم، اما در کمال تعجب حرکت ساده دیگری می دیدم، تمرکز می کردم که شاید نقشه جدیدش را کشف کنم…

آنقدر در پی حرکت های او بودم و دنبال رو مسیر او شدم،که مهره های خودم را گم کردم،بعد که به سادگی مات شدم فهمیدم حرکت های او از سر مهارت داشتن نبود ، او فقط مهره ها را حرکت می داد و من از لذت بازی غافل شدم چون به دنبال نقشه ای بودم که وجود نداشت، بازی را به این ترتیب باختم.!!

اما درس بزرگ تری یاد گرفتم که ، تمام حرکت ها از سر حیله نیست ، آنقدر فریب دیده ایم و نقشه کشیده ایم که صادقانه حرکت کردن را باور نداریم و دنبال نقشه هایش می گردیم !!
آنجاست که مسیر را گم می کنیم، می بازیم ….

اشتراک گذاری:
0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
پیمایش به بالا