گردآوری بهترین داستان های کوتاه آموزنده

مکالمه‌ای بین گوگل و یک فرد که قصد سفارش پیتزا را دارد در آینده ای نزدیک :

کاربر: سلام، اونجا گوردان پیتزا هست؟

گوگل: نه آقا، اینجا پیتزا گوگل هست.

کاربر: یعنی شماره اشتباهی رو گرفتم؟

گوگل: نه، این پیتزا فروشی رو گوگل خریده.

کاربر: آها، می‌خوام یه پیتزا سفارش بدم.

گوگل: از همیشگی می‌خواید؟

کاربر: همیشگی؟ شما می‌دونید من همیشه چی سفارش می‌دم؟

گوگل: با توجه به شمارتون، شما در 15 سفارش قبلیتون پیتزای بزرگ با پنیر دوبل سفارش دادید.

کاربر: بله، درسته! این بار هم مثل همیشه باشه.

گوگل: بهتر نیست این دفعه یک پیتزای متوسط سبزیجات سفارش بدید؟

کاربر: نه من از سبزیجات متنفرم.

گوگل: اما وضعیت کلسترول شما اصلاً خوب نیست!

کاربر: از کجا می‌دونید؟

گوگل: ما نتیجه آزمایش خون شما رو در 7 سال گذشته داریم.

کاربر: شاید اینطور باشه اما من اون پیتزایی که پیشنهاد دادید رو نمی‌خوام. من برای کلسترول بالا دارو استفاده کردم.

گوگل: اما شما داروهاتون رو منظم مصرف نمی‌کنید. توی چهار ماه گذشته تنها یه بار یک بسته قرص 30 تایی از داروخانه دکتر علیشاهی برای تنظیم کلسترول خریدید.

کاربر: بقیه قرص‌ها رو از یه داروخانه دیگه خریدم.

گوگل: اما از تراکنش‌های کارت اعتباری شما همچین چیزی دیده نمی‌شه.

کاربر: نقدی حساب کردم.

گوگل: اما با توجه به حساب بانکی‌تون، همچین پولی رو هزینه نکردید.

کاربر: یه حساب بانکی دیگه دارم!!!

گوگل: توی لیست مالیات شما چیزی درباره حساب دیگه ذکر نشده.

کاربر: برو به جهنم با پیتزات… من از گوگل، فیسبوک، توییتر و واتس آپ و… متنفرم. می‌خوام برم به یه جزیره بدون اینترنت، جایی که هیچ اینترنت و خط موبایلی نباشه که جاسوسی منو بکنه…

گوگل: فهمیدم، اما باید پاسپورتتون رو تمدید کنید چون 5 هفته پیش منقضی شده !!

  • نوشته شده در ۱۳۹۹/۰۱/۲۷ ساعت توسط Ali Alishaei | نظرات
    پدر بزرگم مرد بزرگی بود

یادمه وقتی کوچیک بودیم ننه عبود زن همسایمون هر از گاهی میومد درخونمون و یه نامه دستش بود و به پدربزرگم میگفت: خدا پدرومادرتو بیامرزه من سواد ندارم این نامه پسرمه که کویت زندگی میکنه، میتونی برام بخونیش.

پدربزرگ هم میگفت بیا ننه ، عبود بیا تو اتاق تا واست بخونمش..

بعد از نیم ساعت ننه عبود كه صورتش سرخ شده بود میومد بیرون و دعاکنان از خونمون میرفت.

حالا که بزرگ شدیم تازه فهمیدیم که نه ننه عبود پسری تو کویت داشت و نه پدربزرگ ما سواد خوندن داشت!

خدا رحمتش کنه پدربزگمونو ، مرد بزرگی بود !!

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
0
افکار شما را دوست داریم، لطفا نظر دهید.x
پیمایش به بالا