پسر به دختر گفت: متن زیبایی است، تا من بروم آبی به صورتم بزنم تو آن را بخوان.
در آن متن نوشته شده بود: خانم زرنگ! از این به بعد ندانسته به هیچ پسری اعتماد نکن ، اگر هم اعتماد کردی ، پیشنهاد رفتن به رستوران را قبول نکن!
حالا این دفعه پول ناهار را حساب کن تا دفعه دیگر هوس دوستی با پسران و غذای مجانی نکنی! با این حال غذای خوشمزه ای بود ، متشکرم..
اشتراک در
وارد شدن
0 نظرات
قدیمیترین