دهم ذیالقعده سال 389 هجری قمری (مطابق با حدود 999 میلادی)، نقطه پایانی بر یکی از درخشانترین دورههای تاریخ ایران و آسیای مرکزی بود. در این روز، سلسله سامانیان، که برای نزدیک به دو قرن بر بخشهای وسیعی از این سرزمین حکومت کرده و نقش بیبدیلی در احیای فرهنگ و زبان فارسی ایفا نموده بود، با حمله و تسلط ایلک خان نصر بن علی، از فرمانروایان ترکنژاد قراخانیان (ایلکخانیان)، منقرض گردید. این رویداد، نه تنها تغییری در ساختار سیاسی منطقه ایجاد کرد، بلکه تأثیرات عمیقی بر روند تحولات فرهنگی و زبانی در آسیای مرکزی و ایران بر جای گذاشت.

10 ذی القعده انقراض سلسلهی سامانیان توسط ایلک خان (389ق)
دهم ذیالقعده سال 389 هجری قمری (مطابق با حدود 999 میلادی)، نقطه پایانی بر یکی از درخشانترین دورههای تاریخ ایران و آسیای مرکزی بود. در این روز، سلسله سامانیان، که برای نزدیک به دو قرن بر بخشهای وسیعی از این سرزمین حکومت کرده و نقش بیبدیلی در احیای فرهنگ و زبان فارسی ایفا نموده بود، با حمله و تسلط ایلک خان نصر بن علی، از فرمانروایان ترکنژاد قراخانیان (ایلکخانیان)، منقرض گردید. این رویداد، نه تنها تغییری در ساختار سیاسی منطقه ایجاد کرد، بلکه تأثیرات عمیقی بر روند تحولات فرهنگی و زبانی در آسیای مرکزی و ایران بر جای گذاشت.
سامانیان، احیاگران شکوه ایرانی:
سلسله سامانیان، که نسب خود را به بهرام چوبین، سردار نامدار ساسانی میرساندند، در اواخر قرن سوم هجری قمری در خراسان بزرگ ظهور کردند و به تدریج قدرت خود را گسترش دادند. این سلسله، با درایت و تدبیر امیران خود، توانست ثبات و رونق را به منطقه بازگرداند و زمینههای شکوفایی علمی، ادبی و هنری را فراهم آورد. شهرهایی چون بخارا و سمرقند در دوره سامانیان به کانونهای مهم فرهنگی و علمی جهان اسلام تبدیل شدند و میزبان بزرگانی چون رودکی، پدر شعر فارسی، فردوسی، حماسهسرای بیبدیل، ابن سینا، حکیم و دانشمند نامدار، و بسیاری دیگر از اندیشمندان و هنرمندان بودند.
سامانیان با حمایت از زبان و ادب فارسی، نقش حیاتی در حفظ و گسترش این زبان ایفا کردند. در دربار آنها، شاعران و نویسندگان فارسیزبان مورد تکریم قرار میگرفتند و آثار ارزشمندی به زبان فارسی خلق شد که تا به امروز نیز از گنجینههای گرانبهای فرهنگ ایرانی به شمار میروند. ترجمه آثار علمی از عربی به فارسی نیز در این دوره رونق یافت و به غنای زبان فارسی افزود.

افول تدریجی و ظهور قدرتهای نوظهور:
با وجود این دوران طلایی، در اواخر قرن چهارم هجری قمری، نشانههای ضعف و انحطاط در ساختار حکومت سامانیان پدیدار گشت. اختلافات داخلی میان شاهزادگان، دسیسههای درباریان و نفوذ روزافزون ترکان در سپاه، از جمله عواملی بودند که پایههای قدرت سامانیان را متزلزل ساختند. امرای ضعیف و بیکفایت نتوانستند در برابر این چالشها مقاومت کنند و اقتدار مرکزی رو به زوال نهاد.
در همین زمان، در مناطق شمالی و شرقی قلمرو سامانیان، قدرتهای ترکنژاد جدیدی در حال ظهور بودند. یکی از مهمترین این قدرتها، قراخانیان یا ایلکخانیان بودند که در منطقه ماوراءالنهر نفوذ قابل توجهی پیدا کرده بودند. ایلک خان نصر بن علی، رهبر قراخانیان، فردی قدرتمند و جاهطلب بود که از ضعف سامانیان برای گسترش قلمرو خود بهره جست.
حمله ایلک خان و سقوط بخارا:
در سال 389 هجری قمری، ایلک خان با سپاهی بزرگ به قلمرو سامانیان حمله کرد. ضعف ارتش سامانی و اختلافات داخلی، مقاومت در برابر این تهاجم را دشوار ساخت. پس از درگیریهای پراکنده، ایلک خان توانست به بخارا، پایتخت باشکوه سامانیان، دست یابد.
سقوط بخارا، قلب تپنده حکومت سامانیان، ضربهای مهلک به این سلسله وارد کرد. عبدالملک بن نوح دوم، آخرین امیر سامانی، دستگیر و زندانی شد و بدین ترتیب، پس از حدود دو قرن حکمرانی، سلسله سامانیان به طور رسمی منقرض گردید.
پیامدهای انقراض سامانیان:
انقراض سلسله سامانیان، رویدادی مهم و تأثیرگذار در تاریخ منطقه بود. این واقعه منجر به تغییر موازنه قدرت در آسیای مرکزی و ایران شد و زمینه را برای ظهور و گسترش حکومتهای ترکنژاد دیگری مانند غزنویان و سلجوقیان فراهم آورد.
با وجود فروپاشی ساختار سیاسی سامانیان، میراث فرهنگی و زبانی آنها همچنان در منطقه زنده ماند. زبان فارسی که در دوره سامانیان به اوج شکوفایی رسیده بود، به عنوان زبان علم، ادب و دیوان در بسیاری از مناطق تحت حکومت جانشینان سامانیان نیز به حیات خود ادامه داد و تأثیر عمیقی بر فرهنگ و هویت این سرزمینها بر جای گذاشت.

انقراض سلسله سامانیان، اگرچه پایانی غمانگیز برای یک دوره طلایی بود، اما نشان داد که هیچ حکومتی جاودانه نیست و تحولات سیاسی و اجتماعی همواره در حال وقوع هستند. با این حال، یاد و خاطره سامانیان به عنوان احیاگران فرهنگ ایرانی و حامیان زبان فارسی، همواره در تاریخ این سرزمین گرامی داشته خواهد شد.
گهی پشت به زین و گهی زین به پشت