
گُل خوش بوی من ای یار سرافراز بیا
شده از هجر تو دل، قافیه پرداز بیا
تو غزالی که قدم بر دل من بنهادی
ناز کن، رخ بنما، دلبر طنّاز بیا
من ندارم گله از تو به کجا تند روی؟
نزد من آمدی ای آهوی من، ناز بیا
روح بی بال من از هجر تو شد پژمرده
به روان اوج بده با پَرِ پرواز بیا
نفسم لای هوا، هویِ تو را کم دارد
در من ای یار بِدَم، با نفس باز بیا
مدح او را نتوان گفت از این بهتر که
مددی کن به قلم، خواجهٔ شیراز بیا
تو قناری و دلم شوق شنیدن دارد
سائرم، سوی من ای مرغ خوش آواز بیا
سائر
آمانج_مندمی
1403/11/23