پشت خرمن های گندم لای بازوهای بید

پشت خرمن های گندم لای بازوهای بید
آفتاب زرد کم کم نهفت
بر سر گیسوی گندم زارها
بوسه بدرود تابستان شکفت
از تو بود ای چشمه جوشان تابستان
گرم
گر به هر سو خوشه ها جوشید و خرمن ها رسید
از تو بود از گرمی آغوش تو
هر گلی خندید و هر برگی دمید
این همه شهد و شکر از سینه پر شور تست
در دل ذرات هستی نور تست
مستی ما از طلایی خوشه انگور تست
راستی را بوسه تو بوسه بدرود بود
بسته شد آغوش تابستان ؟ خدایا
زود بود

0 0 رای ها
امتیازدهی به مقاله
اشتراک در
اطلاع از
guest
0 نظرات
قدیمی‌ترین
تازه‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها