در یکی از روزهای سرد و خشک زمستان،
وسط شهری که تشنهی سلام باران است،
کنار جوی خالی از آب،
درخت چنار پیر کوچهای بنبست،
به خاطر خودخواهی همسایهها
با مجوز شهرداری
به قتل رسید.
و ما تماشاچیان بیاحساسی بودیم
که حتی شجاعت غمگین شدن را نداشتیم.
آری، اینچنین بود برادر،
که این آجرها
شروع به ستایش زشتی کردند،
چراکه
زیبایی
برای همیشه
کوچ کرده بود.
حالا
کوچهی بنبست ، تنهاست
و جز دیوار
هیچ چیز برای تماشا نیست.
➖➖➖➖
ابوالقاسم کریمی
ورامین
یکشنبه – ۸ مهر ۱۴۰۳
➖➖➖➖
دلنوشته محیط زیست/278
اشتراک در
وارد شدن
0 نظرات
قدیمیترین