در یکی از سفرهای اردوی جهادی، وقتی از شهری عبور میکردیم، ناگهان صدای غیرعادی از اتوبوس شنیده شد که راننده را مجبور کرد کنار اتوبان توقف کند تا ببیند دقیقا چه اتفاقی افتاده.
لحظهای از خاموش کردن اتوبوس نگذشته بود که، بوی تعفن شدید و آزار دهنده ای از پنجرهها به داخل نفوذ کرد.
به طوری که ما مجبور شدیم با گرفتن بینی خود، از آن بوی بد در امان بمانیم ، اما ، در حالی که مشغول بستن پنجرهها بودیم، راننده که داشت از پله های اتوبوس بالا می آمد با خنده گفت: “بچهها، الان حرکت میکنیم.”
این جمله کوتاه،به طوری در قلب ما اثر کرد که باعث شد با خوشحالی فریاد بزنیم و صلوات بفرستیم. ذوق و شادی ما آنقدر زیاد بود که همدیگر را در آغوش گرفتیم. حتی بعد از حرکت کردن اتوبوس، ما همچنان مشغول صلوات فرستادن برای شادی روح رفتگان راننده و سلامتی او بودیم. حال و هوای ما واقعا دیدنی بود، مثل کسانی که از جهنم آزاد شده اند.
این خاطره، یادآوری تلخی است از دفع نامناسب زبالههای شهری در کنار اتوبان ، که میتواند اثرات منفی بر محیط زیست و سلامت مردم داشته وَ همچنین بسیار آزار دهند و ناگوار برای مسافران باشد.
ابوالقاسم کریمی
ورامین
سه شنبه – ۲۰ شهریور ۱۴۰۳